بخش دوّم: طرح شبهات و پاسخ به آنها | ۱۶
پس از اینکه موضوع حیات برزخی، دربارهی «اموات» اثبات شد، دیگر چه جای شکّ و تردید، در جواز سلام بر ارواح مقدّسهی اولیاء خدا از پیامبران و امامان علیهم السّلام از دور و یا از نزدیک قبرهای شریفشان، باقی میماند؟!
و حال آنکه این قرآن کریم است که صریحاً سلام بر انبیاء عظام علیهم السّلام میفرماید، در حالیکه آنان در دنیا، حیات و حضوری ندارند و از دنیا، رحلت نمودهاند.
اینک به این آیات شریفه، توجّه فرمائید:
«وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلينَ» (سورهی صافّات، آیهی ۱۸۱).
«سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِي الْعالَمينَ» (سورهی صافّات، آیهی ۷۹).
«سَلامٌ عَلی اِبْراهيمَ» (سورهی صافّات، آیهی ۱۰۹).
«سَلامٌ عَلی مُوسی وَهرُونَ» (سورهی صافّات، آیهی ۱۲۰).
«سَلامٌ عَلی الِ ياسينَ» (سورهی صافّات، آیهی ۱۳۰).
«اِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» (سورهی احزاب، آیهی ۵۶). یعنی:
«خدا و فرشتگان او بر پیامبر(ص)، درود میفرستند؛ ای کسانیکه ایمان آوردهاید، بر وی درود بفرستید و سلام کنید (بر او) سلامی کامل».
بحکم این آیهی مبارکه، مؤمنان، موظّفند (اعمّ از وظیفه وجوبی و استحبابی) که در هر عصر و زمان، تا روز قیامت، درود بر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم بفرستند و بحضور اقدس وی عرض سلام و تحیّت بنمایند اگرچه آنحضرت در قید حیات دنیوی نباشد.
و از همه روشنتر، این دو آیهی شریفه است که در یکی راجع به حضرت یحیی علیه السّلام میفرماید:
وَسَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً؛[1]
«سلام بر او (یحیی(ع)) روزی که از مادر زائیده شد و روزی که میمیرد و روزی که در حالیکه زنده است (برای حساب) برانگیخته میشود».
و در دیگری از زبان حضرت عیسی علیه السّلام میگوید:
وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ اَمُوتُ وَيَوْمَ اُبْعَثُ حَيّاً؛[2]
«سلام بر من (عیسی(ع)) روزی که از مادر زائیده شدم و روزی که میمیرم و روزی که در حالیکه زندهام (برای حساب) برانگیخته میشوم».
در این دو آیهی شریفه، با صراحتی تمام، حضرت یحیی و عیسی علیهما السّلام را در روز مرگشان، مانند روز ولادت و بعثتشان، شایستهی «سلام»، معرّفی کرده است.
و همچنین از جملهی اجزاء واجب و مستحّب نماز «سلام» است؛ سلام بر نبیّ اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم از دور و نزدیک، که میگوئیم «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».
و سلام بر تمام بندگان شایستهی خدا، اعمّ از اموات و احیأ: «اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصّالِحینَ».
و سلام بر جمیع انبیاء و اولیاء و مؤمنین، بصورت «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».
غزالی، در کتاب اِحیاءالعلوم (باب زیارة النبیّ(ص)) از قول «نافع» آورده است که گفت:
کانَ ابنُ عُمَر، رَأیْتُهُ مِاَةَ مَرَّةٍ اَوْاَکْثَرَ، یَجییُّ اِلَی الْقَبْرِ فَیَقُولُ: اَلسَّلامُ عَلَی النَّبِیّ السَّلامُ عَلی اَبی بَکْرٍ، اَلسَّلامُ عَلی اَبی؛[3]
«پسر عُمَر را، صد بار و یا بیشتر، دیدم که کنار قبر (قبر رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم و قبر شیخین) میآمد و میگفت: سلام بر پیامبر(ص)، سلام بر ابیبکر، سلام بر پدرم».
و هکذا، مدح و ثنای صالحان از اموات، و ذمّ و لعن ستمگران و تبهکاران آنها، در قرآن شریف آمده است. چنانکه در حقّ اصفیاء از گذشتگان میفرماید:
اِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَيَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَكانُوا لَنا خاشِعينَ؛[4]
«آنان، چنین بودند که در کارهای نیک، شتاب مینمودند؛ و ما را از روی رغبت (به ثواب) و ترس (از عقاب) میخواندند؛ و پیوسته نسب بما، خاشع بودند».
و در ذکر مصائب و ارادهی بر آنان در راه خدا و صبر و ثبات و استقامتشان میفرماید:
وَ كَاَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما اَصابَهُمْ فِي سَبيلِ اللهِ وَما ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكانُوا وَاللهُ يُحِبُّ الصّابِرينَ؛[5]
«و چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی، به همراه آنها (با دشمنان حق) جنگیدند؛ آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان میرسید (از مصائب و ناگواریها) سُست نشدند، و ناتوان نگردیدند، و تن به ذلّت و تسلیم شدن، ندادند؛ و خداوند، استقامت کنندگانِ ثابت قدم را، دوست میدارد».
و در ذمّ و لعن کشندگان انبیاء و دیگر ظالمان، میفرماید:
اِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ اَليمٍ؛[6]
«کسانی که به آیات و نشانههای خدا، کفر میورزند و پیامبران را بناحق، میکشند و مردمی را که امر به عدالت مینمایند؛ بقتل میرسانند، آنها را به عذابی دردناک، بشارتشان ده».
وَالَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَيَقْطَعُونَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْاَرْضِ اُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدّارِ؛[7]
«و کسانی که پیمان خدا را پس از تحکیم آن، میشکنند؛ و پیوندهائی را که خدا، دستور برقراری آنها را داده است، قطع میکنند؛ و در روی زمین، فساد مینمایند، از برای آنان، لعنت است و برای آنان، بدی خانهی (آخرت) است».
آیا تردیدی هست در اینکه «قرابت» رسول اعظم حقّ، حضرت خاتم النبیاء صلّی الله علیه وآله وسلّم، بزرگترین مصداق «ما امر الله به ان یوصل» است؟
با آنکه مخصوصاً بحکم صریح آیهی مبارکهی: «قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی[8] = بگو: من در مقابل این (ابلاغ رسالت حقّ) از شما، مزدی نمیخواهم، مگر دوستی دربارهی خویشاوندان»، امّت اسلامی، موظّف به «وصل باذوی القربی» و عرض «مودّت» به اهل بیت آنحضرت میباشند.
و همچنین، آیا شکّی هست در اینکه کشتن فرزندان رسول(ص) و اسیر کردن آنان و انحاء ظلم و ستم بر آنها روا داشتن و رضا به این جنایات دادن، مصداق بسیار روشن «قطع ما امر الله به ان یوصل» است؛ و مرتکبین آن مظالم، بحکم آیهی شریفهی «اولئک لهم اللّعنة و لهم سوء الدّار» محکوم به لعنت و مطرودیّت از رحمت حقّ و عذاب الیم آخرت، میباشند؟! حال، آیا مگر، شیعه، در مشاهد مشرّفهی ائمّهی دین از ذراری رسول خدا صلوات الله علیهم اجمعین، جز همان اعمالی را که خود قرآن حکیم، با کمال صراحت، دربارهی انبیاء از دنیا رفته، ارائه فرموده است، انجام میدهند؟!
این متون «زیارات» شیعه است که سراسر، سلام و عرض مودّت به ساحت اقدس اهل بیت رسالت علیهم السّلام است و ذکر فضائل و خصائص شریفهی آن بزرگواران و اشاره به مصائب و شدائدی که در راه دفاع از حریم حقّ، متحمّل شدهاند؛ و سپس لعن و اظهار تنفّر، نسبت به قاتلان و ستمگران و غاصبان حقوق آن پیشوایان بحقّ، که روشی است کاملاً اقتباس شدهی از روش قرآن و تأیید شدهی از ناحیهی سنّت رسول(ص) و تصدیق گردیدهی از جانب عقل و صراحت وجدان.
این متن زیارت «جامعهی کبیره» و زیارت «عاشورا» است که جامعترین و برجستهترین متون زیارات شیعه است؛ و برای هر انسان اندیشمند با انصافی، روشنگر این مدّعا است.
قرآن مجید دربارهی اموات منافقان، به رسول اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم میفرماید:
وَلا تُصَلِّ عَلی اَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ اَبَداً وَلا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ...؛[9]
«هرگز، برای هیچیک از آنها که بمیرند، نماز مگزار (یا طلب رحمت منما) و کنار قبر آنان (برای دعا) نایست و توقّف مکن».
از آیهی شریفه استفاده میشود که رسم پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم، این بوده است که کنار قبر مسلمانان، توقّف میفرموده و دربارهی آنان، دعا میکرده است؛ و از آنجا که منافقان، شایسهی چنین احترامی نبودهاند، خداوند متعال، آنحضرت را از انجام این مراسم، بر کنار قبور آنان، نهی فرموده است.
و با توجّه به اینکه بطور قطع، عمل رسول اعظم خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم، یعنی توقّف و حضور آنحضرت در کنار قبور مسلمانان، و دعا، برای آنان، بحکم «اِنْ اَتَّبِعُ اِلاّ ما یُوحی اِلَیَّ[10] = جز آنچه را که به من، وحی میشود، تبعیّت نمیکنم»، طبق دستور و وحی خدا بوده است.
در نتیجه، از همین آیهی مبارکه، استحباب زیارت قبور مؤمنین که در وصف مقدّم آنان، ائمّهی دین علیهم السّلام میباشند و همچنین استحباب توقّف و دعا در کنار قبورشان، استفاده میشود.
ممکن است توهّم شود که مستفاد از آیهی شریفه، جز این نیست که رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم، فقط در حین دفن اموات، در کنار قبر، حاضر میشدند و دعا میکردند، نه پس از دفن که مستقلاًّ به زیارت قبور رفته باشند.
ولی این توهّم، بحکم «اِطلاق» آیه، مردود است؛ یعنی قید «حین دفن»، در آیه، نیامده است. و لذا دلیلی بر تقیید و اختصاص به «حین دفن» نداریم.
و مخصوصاً با توجّه به کلمهی «ابداً» که ظهور در استمرار زمانی دارد، دلالت آیهی شریفه، بر استقرار سیرهی رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم به زیارت قبور اهل ایمان، و تصویب آن سیره و سنّت سَنیّه از جانب خدا، بسیار روشن و واضح میگردد.
و گذشته از اینها، اگر چنانچه زیارت قبور امامان و دیگر مسلمانان و توقّف در کنار قبرهای آنان، بمنظور دعا و استغفار و غیر آن، شرک و بدعت باشد (آنچنانکه وهّابیها معتقدند) در اینصورت دیگر، فرقی بین «حین دفن» و غیر آن، نخواهد ماند؛ و بلکه، مطلقاً ممنوع و غیر مجاز خواهد بود؛ اگرچه یک لحظه و یک آن، باشد.
1- به چه حکمی مؤمنان موظّفند که در هر عصر و زمان، تا روز قیامت، درود بر پیامبر اکرم (ص) بفرستند؟
2- جامعترین و برجستهترین متون زیارات شیعه کدام است؟
3- رسم پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم، چه بوده است؟
[1]ـ سورهی مریم، آیهی ۱۵.
[2]ـ سورهی مریم، آیهی ۳۳.
[3]ـ البراهین الجلیّه، ص ۵۸.
[4]ـ سورهی انبیاء، آیهی ۹۰.
[5]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۱۴۶.
[6]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۲۱.
[7]ـ سورهی رعد، آیهی ۲۵.
[8]ـ سورهی شوری، آیهی ۲۳.
[9]ـ سورهی توبه، آیهی ۸۴.
[10]ـ سورهی یونس، آیهی ۱۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت